، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

نی نی خوشگل مامانی

پیشرفت ها

مهراد عزیزم تو الا دیگه پتو تو میاری بادستات بالاسرت و با پستونکت بازی میکنی .موقع خواب کمی نق ننق میزنی ولی وقتی گشنه میشی حرفی نداری  لباسای سایز سه تا شیش هم دیگه برات داره کوچیک میشه ومن باید دنبال سایز شیش تا نه واست باشم از الان نگران واکسن چهار ماهگیتم اخهه همه میگن تب ودرد داره فدات بشم کاش این واکسنا نبود.  مامان جون توالان اومبه اومبه میگی ماما ماما وبا رو تلفظ میکنی 
6 دی 1391

مادر نگرانننننننننننن

این روزا بیشتر از همیشه نگران ایندتم الان که دارم این مطالب رو مینویسم تمام تنم میلرزه کاش اینده اینقدر مجهول نبود .بابا سعیدت شغل درست و حسابی نداره همه قصه من اینه که یه در امدی داشته باشم تا تو بتونی در اینده با خیال راحت درس بخونی پسرم ازت می خوام تا برام دعا کنی یه کار خوب پیدا کنم بوسسسسسسسس مامان جون 
6 دی 1391

مهمان ها و مهراد

عزیزیم  ما شب یلدا مهمون داشتیم البته الان یه ده روزی هست که مادر بزرگ وپدربزرگت به همراه عموها اومدن خونه ما برای اینکه خونشون هنوز حاظر نیست ولی تو شب یلدا خاله روحی خاله بابات و مامان بابای من اومدن خونه ما و تو با همه گفتی و خندیدی پسر ماهم مامان حمیده وبابا علی واست کلی وسایل اوردن شب یلدات مبارککککک پسرم واسه یلدا واست کلاه هندونه درست کردم وتو سرت کردی وعکس انداختیم 
6 دی 1391
1